برای دل خودم وقتی که تنهام |
|
سلام به همه /حتی سلام به تنهایمم/ سلاممممممممممممممممممممممممممممم بریدممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم اومدم بگممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم خستم ؟
؟
؟بسه خداااااااااااخستم میفهمی خسته دلم یه عالمه گریه می خاد دلیلشم نمی دونم اما گریه تنها چیزیه که ارومم می کنه خدایا این گریرو از من نگیر از تنهایی گریزی نیست
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم با اشک تمام کوچه ها را تر کردم دیشب که سکوته خانه دق مرگم کرد دلبستگیم را به تو باور کردم اه دیگه خسته شدم از همه چیز از همه ی دنیا خدا دیگه بریدم می دونم کسی نیست اینارو بخونه می دونم کسی نمی گه چته وای باز با اشک اینارو می نویسم کاش زود تر بمیرم نگاهم اما... گاهی حرف می زند... گاهی فریاد می کشد..... گاهی سکوت می کند..... اما همیشه حرفی با خود دارد که نمی تواند بگوید. نمی تواند با کسی درد دل کند چون هیچ کسی را ندارد . خدای خوبم چند تا سول دارم ازت چرا منو افریدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ افریدی ازارم بدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ افریدی هر چی تو این دنیاد درده بی درمونه سر من خالی کنی؟؟؟ افریدی تمومه تنهایی ها را سر من اوار کنی؟؟؟؟؟؟؟ خدا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دلم گریه می خاد اما اغوشی نیست!!!!!!!!! دلم گریه می خاد اما همدمی نیست!!!!!!!!!! دیگه از این تنهایی خسته شدم!!!!! دیگه بریدم!!!!!!!!!! اخه چه قدر بیام تنهایی هامو تو این وبلاگ لعنتی بنویسم در حالی که حتی یه نفر هم نیست بخونه و دلش برام بسوزه خدااااااااااااااااا چرا/؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خدا روزه مرگم را نزدیک بگردان؟؟؟این تنها ارزو یی که دارم دیگه بریدم دلم مرگ می خاد ؟/اطمینان دارم اگر نباشم هیچ چیزی از این دنیا کم نمیشه کسی جای خالیمو حس نمیکنه پس بودن یا نبودنم فرقی نمی کمه ؟؟ کاش از همان اول نبودم ادمای زیادی دوروبرم هستن ولی یکیشونم هم دمم نیست !!! خداجونم منو زود بیار پیش خودت خستم/دلخورم/ناراحتم/شاکیم /بسمه هر چی کشیدم بسمه/خدا چرا اون روز خاله ناهیدمو بردی منو نبردی؟؟ کاش به جای اون من میومدم پیشت >جای خالیه اون داغونم کرده//اخه چرا؟؟؟ من چرا دارم می نویسم اخه چرا ؟؟؟ درحالی که یه نفرم نمی خونه
« دلم اصرار دارد فریاد بزند! اما من جلوی دهانش را میگیرم وقتی میدانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد ! این روزها من خدای سکوت شده ام خفقان گرفته ام ! تا آرامش اهالی دنیا خط خطی نشود»ش دلم به وسعت یک آسمان تیره غمگین است . صدایی نیست ، مأوایی نیست ، حتی سایبان روزهای دلتنگی نیز دیگر جوابگوی دلتنگی هایم نیست. من آمده ام! اینجا ، کنار دلواپسی های شبانه ات، کنار شعله ور شدن شمع وجودت ،اما نمی دانم چرا دلم آرام نمی گیرد...
گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی هاحسرت ها را می شمارمو باختن هاوصدای شکستن را… نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردموکدام خواهش را نشنیدموبه کدام دلتنگی خندیدمکه چنین دلتنگــــــــــــــــممدت هاســـــت نه به آمدن کسی دل خوشـــــــم… نه از رفتن کسی دل گیـــــــر… بی کسی هم عالمــــــــــــی دارد…
میگفتند :سختی ها نمک زندگی است!!ا مّا چرا
کسی نفهمید! “نمک”برای من که خاطراتم زخمی استشور نیست…مزه “درد” میدهد…!!… ![]() کسی دیگر نمی کوبد در این خانه متروکه ویران را کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم!!!
ومن شمع می سوزم ودیگر هیچ چیز از من نمی ماند ومن گریان ونالانم ومن تنهای تنهایم !!!
درون کلبه ی خاموش خویش اما کسی حال من غمگین نمی پرسد!!!
و من دریای پر اشکم که توفانی به دل دارم درون سینه ی پرجوش خویش اما!!!
ومن چون تک درخت زرد پاییزم !!!
که هر دم با نسیمی میشود برگی جدا از او ودیگر هیچی از من نمی ماند!!!
می بخشم...! دختربايد روزى هزار تا عکس بگيره دختر يعنى اروم خنديدم توى جمع قريبه دختر يعنى ظرافت توى کار و رفتارش دختر يعنى جيگر بی خیال بعضیا
بریم دنبال بعدیا.
![]() ![]() ![]() ![]() روزی که دختــر کوچولــوم بیــاد پیشــم بگــه خــانوم محتــرم! لطفـا به آقاتـون یه چیـــزی بگیــن "دیـــوونــم کرده" اونوقت عشقم زیر چشمــی حواســـش به ما باشــه!! منم به دختــرم بگم پــس من چی بگـــم مامان! کــه یه عمـــره دیوونـــشــم
دختر باید ناخوناش این جوری باشه عشق يعني منو دخترم مثه هم لباس بپوشيم... باباش تاچشمش بهمون بيفته بگه:اي جووووووونم...^_^ توروخدا خوشگلامو ببين...حالا اول کدومتونو ببوسم؟! ماهم يه چشمک به هم بزنيمو دوتايي بپريم بغلش..
دخــــــــــــتر میگه لباس ندارم بپوشم هعی نرید از تو کمد لباس بیارید بپرسید "پس این چیــــــــه" این یه موضوع پیچیدس ای بــــــــــــا بـــــــــــا ![]() یه دختر باید جوجو باشه .... دخـتــــر کـه بــاشی میـدونـی اولــــیـن عشــق زنـدگیـت پـــدرتـه
دخـتـــــر کـه بــاشی میـدونـی مـحکــم تــریـن پنــاهگــاه دنیــا آغــوش گــرم پـــدرتـه
دخـتــــر کـه بــاشی میـدونـی مــردانــه تــریـن دستــی کـه مـیتونی تو دستــت بگیـــری و دیگـه از
هـــیچی نتـرسی دســــتای گرم و مهـــــربون پـــدرتـه
هَر کـجای دنیـا هم بـــاشی چه بـاشه چـه نبــاشه قویتــریـن فرشتــه ی نگهبـــان پـــدرته
به افتخار همه ی بابا هـــای دنـــیا
این پست درباره هیچ مناسبتی نیست! ولی گفتم یه ذره قدر بابا هامونو بیش تر بدونیم! مرا دختر مینامند مضمونی که جذابیتش نفسگیر است… دنیای دخترانه من نه با شمع و عروسک معنا پیدا میکند و نه با اشک و افسون اما تمام اینها را هم در برمیگیرد… من نه ضعیفم و نه ناتوان چرا که خداوند مرا بدون خشونت و زورِ بازو میپسندد اشک ریختن قدرت من نیست قدرت روح من است… اشک نمیریزم تا توجهی را به خواستهام جلب کنم با اشکم روحم را میشویم خانه بی من سرد و ساکت است چرا که شور و هیجان زندگی با صدای بلند حرف زدن و موسیقی گوش دادن نیست… زندگی ترنم لالایی آرامش بخشی را میطلبد که خدا در جادوی صدای من نهفته است من تنها با ازدواج کردن و مادر شدن نیست که معنا میگیرم من به تنهایی معنا دارم معنای عمیقی در واژه دختر بودن است اگر فرهنگ غلط و کوتاه نظری مرا ضیفه بخواند باز هم قوی تر از قبل از پشت همین واژه سربلند میکنم و لبخند میزنم… چرا که خداوند مرا دختر آفریده است و همین برای من کافی است… زَن جنس عجیبیــی دارد.. چِشــــــم هآیَش رآ که ببندی... دید دلش بیشتر می شود دِلش رآ که می شکنی.. بآرآن لطآفت از چشمهآیش جآری میشود..! اِنگآر خلق شده تا... روی "عشق"را کم کند!
خــدایــــــــــا . . . . می دانم این روزها از دستم خسته ای کمی صبر کن خوب می شوم... بگذار باران بزند دلم بگیرد میروم زیر آسمانت دستهایم را می سپارم به دستت سرم را می گیرم به سمتت قلبم مالِ تو اشک هایم که جاری شود، می شوم همانی که دوست داری پاک، استوار، امیدوار بگذار باران بزند...!!! |