برای دل خودم وقتی که تنهام |
|
خدایا! اگه من نبودم این همه غمو چیکار می کردی ...! ![]() به سلامتی دختری که نه منتظر میمونه... خدایا........................................................................ فقط ترو دارم کمکم کن از این دنیا نجات پیدا کنم و پرواز کنم به سویت تو برایم تنها دلیلی برا ی نباختن و ادامه دادن
هیچ کس نفهمید وزن یک نگاه چقدره هیچ کس نفهمید چشم ها هم زبان دارند و حرف میزنند هیچ کس نفهمید یک نگاه خسته نیاز به شانه دارد نه نصیحت دلم گم شدن میخواهد..... جایی کنار باورت ..... حوالیه محبتت....... کنج قلبت......... زیر سایه نگاهت......در عمق درکت ..... دلم جایی را میخواهد که من باشم و دست هایی که بفهمد یک نگاه خسته چقدر وزن دارد ...... دلم جایی از جنس ارامش مطلق میخواهد با ادم هایی که نگاهشان رفتارشان مصلوب ارامش نباشد .... جایی هست زیر اسمان خدا که یکرنگی هایش به دو رویی هایش چربش داشته باشد شاید..شاید...بشود پیدا کرد..ارمن شهری را که فقط بوی خوش صداقت بدهد شاید//// دلم می خاد داد بزنه ...........................اما نمیشه دلم می خاد گریه کنه......................... اما نمیشه تنهاست تنها ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
چـقــــدر ســـختــــه منـــطقـــــی فــکر کنــــی
وقتــــی ...
احــســـاســـاتـــت داره خـــفــت میـــکنـــه..... يه سلام عاشقونه با يه بغض بي بهونه مي نويسم تا بدوني ياد تو، تو دل مي مونه يادته وقتي مي رفتي دم به دم نگات مي كردم بغض سنگين توي چشمام گفتي: صبر كن برمي گردم يادته قسم مي خورديم عزيزم بي تو ميميرم اما حالا كه تو نيستي من با دلتنگي اسيرم يادمه وقتي مي گفتم به خدا نميري از ياد آه سردي مي كشيدي! توي قلبم مثل فرياد اما حالا كه تو نيستي حال و روز من خرابه آخر قصه ي عاشق اشك و ماتم و سرابه اما حالا كه مي بينم بي تو دل رنگي نداره توي آسمون چشمام غروبا بارون مي باره مي دوني طاقت ندارم با غم و غصه اسيرم زود بيا كه خيلي تنهام به خدا بي تو ميميرم
يك نفر در دل شب ، يك نفر در دل خاك يك نفر همدم خوشبختي هاست ، يك نفر همسفر سختي هاست
چشم تا باز كنيم عمرمان مي گذرد ، ما همه همسفريم
نمی دانم آخر این دلتنگی ها به کجا خواهد رسید ! دنیا پر شده ازقاصدکهایی ! که راهشان را گم میکنند ! نه میتوانی خبری بدهی !
گفتمش بي تو دلم مي گيرد !!!!!! گفت با خاطره ها خلوت كن.......
گفت با خون جگر عادت كن.........
گفت غم را به دلت دعوت كن.......
کفت با سنگ دلم صحبت کن......
می گویند : شاد بنویس ... چشم !! از این ببعد شاد می نویسم..... اما با چشمهای خیس... !!!
سلام ای چشم بارانی ! پناهم می دهی امشب ؟
کاش میشد هیچکس تنها نبود
کاش میشد دیدنت رویا نبود گفته بودی باتو میمانم ولی رفتی و گفتی که اینجا جا نبود سالیان سال تنها مانده ام شاید این رفتن سزای من نبود من دعا کردم برای بازگشت دستهای تو ولی بالا نبود
تـــــو چه میفهمی... حال و روز کسی را که دیگر... هــــــــیچ نگاهی دلش را نمی لرزاند...
آنكه دستَش را اینقدر مُحكــم گرفته ای ، دیروز عاشق ِ مـــــــن بود... دستانتــ را خسته نكنـــــــ ! محكمـ یا آرامــــــ .... فردا تــو هَم تَنهاییــــــی ... گاهی دلم میخواد کودک باشم
هر چیزی رو که دوست داشتم پاهامو بکوبم زمین... بگم میخوامممممممممممم اونوقت همه بگن... بچه هست دیگه چه میشه کرد عاقل نیست.درک نداره بذار هرچی میخواد بهش بدیم بذار به دلش نمونه... اخ که چه خوب میشد جیغ میکشیدم میگفتم......
بیخیال همین فکرشم شادی اور بود
خیلی وقته با خیال قانع شدم...
نمی بخشمت...!
بخاطر تمام خنده هايي كه از صورتم گرفتي .... بخاطر تمام غمهايي كه بر صورتم نشاندي .... نمي بخشمت .... بخاطر دلي كه برايم شكستي .... بخاطر احساسي كه برايم پرپر كردي ..... نمي بخشمت .... بخاطر زخمي كه بر وجودم نشاندي ..... بخاطر نمكي كه بر زخمم گذاردي .... و مي بخشمت می بخشمت بی خاطر عشقی که در قلبم حک کردی بـه شـــوق ِ دیــــدارت … |